جوک
 
درباره وبلاگ


دوست عزیز ازاینکه به این وبلاگ اومدی متشکرم لطفا نظر ت رو هم درباره ی وبلاگ بگو
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 262
بازدید کل : 28298
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 2



Waiting For Advent




 

یارو میره جبهه تو خاك عراقیا لخت میشه رو زمین دراز میكشه بهش میگن داری چیكار می كنی میگه دارمبه خاك دشمن

 
 
 
تجاوز می كنم

 

زن رشتیه دیر میره خونه. شوهرش عصبانی میشه! و میگه؟ کجا بودی ؟ زنهمیگه تو راه یه نفر بهم تجاوز کرد! شوهره میگه : خب تجاوز 10 دقیق!! بقیشوکجا بودی ؟!!!!!

 

یه روز یه بابایی میره استخر، آهنگ تایتانیك میزارن غرق میشه !

یارو باباش می‌میره میشه یتیم. مامانش می‌میره میشه دو تیم. همه خانوادش می‌میرن میشه

 
 
 
تیم ملی!

یه لره بلال می‌خوره، تا یه هفته همش اذون میگه !

 

دو تا خانوم داشتن با خاطرات لاغریشون واسه هم افه میومدن. اولی می گه من اونقدر لاغر بودم که وقتی می رفتم حموم مامانم با یه چیزی روی چاه رو می پوشوند تا من توی چاه نیفتم. دومی می گه این که چیزی نیست، من یه بار یه آلبالو رو با هسته قورت دادم، همه ی فامیلامون می گفتن اوا زری خانوم چند ماهه حامله ای؟!

 


يه يارو ميره زير غلطك، غضنفر ميره خبر مرگش رو به خانوادش بده. ميره در خونشون به پسر يارو ميگه: بابات چه جوري بود؟ ميگه: دراز و باريك. تركه ميگه: حالا ديگه صاف و پهنه


حیف نون داشته تلویزیون فیلم تماشا می کرده، وسط فیلم چند بار پیام ها

 
 
 
ی بازرگانی پخش می شه. حیف نون می گه: حالا اینقدر پیام بازرگانی نشون می ده تا فیلم تموم شه!

یه روز آشغالی میاد دمه خونه ی غضنفر میگه : آشغال دارین؟
غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟
زنش میگه: آره داریم
غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم !!!

 
 

غضنفر می ره اداره پلیس، می گه: اومدم بهتون بگم طوطی ام گم شده.پلیسه با تعجب می گه: ولی فکر نکنم ما بتوانیم طوطی شما را پیدا کنیم.غضنفر می گه: نه اصلاً دنبالش هم نباشین. من فقط اومدم بهتون بگم که اگر تصادفاً اونو پیدا کردین، بدونین که من با عقاید سیاسیش موافق نیستم!!! به هر کسی که فحش بده، نظر شخصی خودشه!

 
 

پليس بين الملل اعلام کرد: نشان مخصوص حاکم بزرگ ميتي کومان توسط قزوينيان به سرقت رفته مراقب باشيد احترام نگزاريد

 
از پرزیدنت

 
 
 
اوباما پرسیدن موهاتو با چی می شوری ؟ گفت : با مشکین تاژ

 
 

غضنفر دست انداخته بوده گردن دوست دخترش . نمي دونسته بهش چي بگه . يهوووو ميگه : گردنتو بشكنم

 
 

تو جاده پليس جلو يه ماشين رو مي گيره و ميگه چون از صبح اولين کسي هستي که کمربند ايمني بستي برنده 100هزار تومن پول شدي. حالا مي خواي باهاش چيکار کني؟

 

مرد مي گه: مي رم گواهينامه مي گيرم . زنش سريع مي گه: جناب سروان اين وقتي اکس مي زنه پرت و پلا مي گه . بچشون از اون پشت مي گه: بابا نگفتم با ماشين دزدي قاچاق نکنيم؟ يه صدا از صندوق عقب مي ياد : از مرز رد شديم يا نه؟

 
 

غضنفر تو مسابقه بيست سوالي شركت ميكنه، قبلش بهش ميگنجواب بيسكويته. ولي تو همون اول نگو! اولش يه چند تا سوال كن كه ضايع نشه. غضنفر ميگه باشه و ميره تو مسابقه، ميپرسه: آقا، يك كويته؟!  يارو ميگه: نه. ميگه: دوكويته؟ همينجوري ميگه تا ميرسه به نوزده كويت! يارو ميگه: منيه راهنمايي بهتون ميكنم، با چايي هم ميخورنش. غضنفر ميگه: آاااهان پسبگو، ‌قنده؟

 

----

 

هليكوپتر نشست وسط دیوونه خونه يكيشون گفت: قيل و قال نكنيد تا زنده بگيريمش!

 

----

 

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبورشد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغهم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشتو سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.
ملا نمی دانست که خر از پله بالامی رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پلهپایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همینموقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی که دوباره بهپشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمیشود. برگشت.
بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد!
ملانصر الدین با خود گفت لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه رفیع وبالایی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد.

 

----

 

میدونین کره ایها اسم بچشون رو چجوری انتخاب میکنن؟ ازبلندی یه ظرف میندازن پایین صدای همونو میذارن اسم بچشون مثل: دنگ دینگدونگ یا دونگ دینگ دانگ

 

----

 

غضنفر میره دزدی، صاحب‌خونه پا میشه میگه کیه اون جا؟ غضنفر میگه: هیشکی، گربه‌ست، بعععععع بععععع

 

----

 

يه خودكار قرمز برادرش ميميره،تا چهل روز مشكي مي نويسه!

 

----

 

یه نفر در کندوی عسل رو بر می داره، می بینه یه زنبوره می گه اِهم!

 

----

 

گرگه میشینه پای نِت آیدی شنگول و منگول رو پیدا میکنه . بعد اینقده باشون میچته تا راضیشون می کنه بیان سر قرار . سر قرارمیبینه چوپان دروغگو به جای شنگول منگول میاد !

 

----

 

یک گنجیشک آبادانی داشته واسه خودش پرواز میکرده، یهواز دور یک عقاب میبینه. میره جلو، بالهاشو باز میکنه، میگه: هو ولک! بالهارو حال می‌کنی؟! عقابه میگه: برو عموجون، حال و حوصله ندارم. گنجیشکهمیگه: نه جون ولک، نیگاه کن هیبت بال رو، رنگ پر رو، حال میکنی؟! عقابهمیگه: برو بچه به بازیت برس ، من بهت اشاره کنم همه پرهات میریزه. گنجیشکهاز رو نمیره، میگه: ههه! ولک پرهای من بریزه؟! نظاره کن قطر بال رو... صفاکن! عقابه شاکی میشه، یک تلنگر میزنه به گنجیشکه، همه پرهاش میریزهتعادلشو از دست میده سقوط میکنه.

 

همونجور که داشته لخت میافتاده پایین، داد میزنه: هوو ولک!... حال میکنی هیکل رو

 

بزرگترين مشغله فكري كودكان ايران اينه كه چرا داداش كايكو دستمال قدرتشو تو جيب خودش نميذاشت.

 

محرم و صفر است که اصفهانی ها را زنده نگه داشته است!

 

ستاد پخش نذری


حیف نون پول نداشته دماغش رو عمل کنه، سر دماغش رو می گیره بالا، بهش تافت می زنه!

به آدامس می گن آرزوت چیه

؟می گه زیر دندون اصفهانی جماعت نیفتم!

آقای اصفحانی برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر 8 ساعت یکی!

 

صبح زود مادری برای بیدار کردن پسرش رفت. مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن بهمدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو دلیل بهمن بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه. پسر: 1- همه بچه ها از من بدشون مییاد. 2- همه معلم ها از من بدشون می یاد. مادر: اُه خدای من! این که دلیلنمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه. پسر: مامان دو دلیل برام بیار کهچرا من باید برم مدرسه؟ مادر: 1- تو الآن پنجاه و دو سالته. 2- تو مدیرمدرسه هستی!

 

حیف نون رفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دکمه سبز می زنی چترت باز می شه، یک درصد اگر باز نشد،دگمه قرمز رو می زنی که حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یک جیپهم پایین منتظرته که می بردت پادگان. حالا بپر. حیف نون می پره، دگمه سبزرو میزنه چتر باز نمی شه، دگمه قرمز رو می زنه چتر باز نمی شه، می گه: "اگه شانس ماست، حالا وقتی برسیم پایین جیپه هم رفته!"

 

اصفحانیه یه پول سیاهی می اندازه تو تلفن، می گه: الو آفریقا؟
 
اصفحانیه25 تومنی می اندازه توی صندوق صدقات، سوارش می شه!
 
حیف نون بچه اش می ره بالای دیوار می گه بچه بیا پائین می افتی مریض می شی!

در پی دست یابی ایران به تکنولوژی پرتاب ماهواره،نام کهکشان راه شیری به بزرگراه شیخ فضل الله تغییر یافت

 

اگه از دوران مجردیت لذت نمیبری ازدواج کن اون وقت حتما" از فکر کردن به دوران مجردیت لذت میبری

 

یه اصفهانیهیه هزاری میندازه تو صندوق صدقات تا شب هرکیمیخواد پول بندازه میگه برین من حساب
کردم

یه نفر میره کولر بخره مرده میگه ابی باشه طرف میگه اگه  قرمز باشه بهتره

 

شب اول قبر حیف نون ازش می پرسن من ربک؟ می گه می تونم از فرصت مقایسه استفاده کنم؟!

از حیف نون می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟
 
می گه به من اطلاع ندادن. هنوز نمی دونم دایی شدم یا خاله!

 
به حیف نون می گن: نفت، طلای سیاه است. حیف نون فرداش یه 5 لیتری می اندازه گردنش!
 
 
حیف نون مست می كنه، شنگول می شه، گرگه میاد می خوردش

 

 از یه نفر میپرسن اقا این خیابون به کجا میره طرف میگه

 

داداش ما چهل ساله اینجاییم ندیدیم جایی بره

 

از یکی میپرسن شکسپیر خوندی میگه نه کی نوشتتش

 

از اصفهانیه میپرسن چرادر خونت نوشتی

 

wc میگه این

 

مخفف

 

welcome

 

یه مرده جونشبه لبش رسیده بود توف میکنه میمیره

 
 

یهنفر از خدا پرسید چرا اینقدر زنها رو اینقدر ملوس آفریدی؟ خدا گفت تا شمااونا رو دوست بدارید. گفت پس چرا اینقدر احمق آفریدیشون؟ خدا گفت تا اونهاهم شما رودوست بدارند...

 

 
 
 
.از گزارش‌هاي شبانه يك خبرنگار

 

:
صحنه‌يدردناكي بود. ده‌ها معتاد اينترنتي در حالي كه لپ‌تاپ‌شان را روي زانوگذاشته و پتويي روي سر انداخته بودند در گوشه خيابان نشسته بودند و مشغولاستعمال اينترنت بودند. يك نفر كنار جوب در حال جان كندن بود چون اتصالشاشتباهي هوا داشت و ديسكانكت شده بود. ورتش!

 
 
 
يه روز يه یاروداشته دنده عقب با ماشين از كوه ميرفته بالا بهش ميگن چرا دنده عقب ميريميگه آخه مي ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتي مي خواسته پايينبياد باز مي بينن داره دنده عقب مي ياد ميگن الان چرا

 
 
 
ددنده عقبمي ياي ميگه اخه بالاي كوه جا بود تونستم دور بزنم.

 

ترکه روي ريل راه اهن ميخوابه بهش ميگن چرا اينجا خوابيدي ؟ ميگه ميخواهم خود کشی
كنم. ميگن بس اون نان بربري چيه دستت؟ ميگه بر فرض قطار نيامد من اينجا از گشنگي بميرم

 

شاید این جمعه بیاید، شاید...
...
...
دعای دختران دم بخت!

 

بابا نوئل بهم گفت بین گل و گلدون یکی رو انتخاب کنم
من هم گلدون رو گرفتم تا تو رو توش بذارم
...
...
...
آخه تو بهترین کود دنیایی!

 

يگن اگه دنيا رو به معلم:« ناصر! اگر حميد ۵ تا مداد داشته باشد و ۳ تاي آن را به رضا بدهد، چند تا مداد برايش مي ماند؟»
ناصر:« آقا اجازه! ما حميد را نمي شناسيم و كاري هم به كارش نداريم.

غضنفر رو برق می گیرهمادرش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت

 

 زن توزندگیت مثل ویروسه

 

گه وارد زندگیت بشه:
1.
جیباتو Search می کنه!
2.
پولاتو Delete می کنه!
3.
خانوادتو Edit می کنه!
4.
ارتباط با دوستاتو Cut می کنه!
5.
دفترچه تلفن موبایلتو Scan می کنه!
6.
خوشیاتو Cancel می کنه!
7.
آخرش هم مخت Hang  می کنه!!!

سير تكاملي مردان از نظر زنان:

15
سالگي = بزغاله
18
سالگي = نخاله
25
سالگي =

 
 
 
باحاله
35 سالگي = آخر حاله
45
سالگي = بي حاله
55
سالگي = تاپاله
65
سالگي = مچاله
75
سالگي = تفاله
85
سالگي = زباله

 

یه روز به حیف نون می گن با ماهیچه جمله بساز.
می گه: خر در برابره ما هیچه!

 

افسر از سرباز پرسید: چه موقع یک سرباز مى‏تواند بدون اجازه از پادگان بیرون برود؟
سرباز: وقتى که مطمئن باشد گیر نمى‏افتد.

 

پیرزنى در کوپه قطار نشسته بود و مردى روبروى او بود که دائماً آدامسمى‏جوید. پیرزن رو کرد به مرد و گفت: شما خیلى لطف دارید که مى‏خواهید بامن حرف بزنید تا حوصله‏مان سر نرود، ولى متأسفانه من کاملاً کر هستم.

 

اصفهانیه به پسرش می گه وقتی می خوای با نامزدت بری سینما، داخل سینماباهاش قرار بذار، تا اون پول بلیط خودش رو خودش بده! پسره می گه: اِاِاِاِاِ، پس پول بلیط منو کی حساب کنه؟

 

به یک اسکلت میگن یه دروغ شاخ دار بگو.
می گه: توپولویم توپولو! صورتم مثل هلو!

 

پدر:« پسر جان! وقتی من به سن تو بودم، اصلاً دروغ نمی گفتم
پسر:« پدرجان! ممکن است بفرمایید که دروغگویی را از چه سنی شروع کردید؟»

 

آیا می دانید فاصله میان خنده و گریه چیست؟
دماغ! انسان با چشم گریه می کند و با دهان می خندد، فاصله میان دهان و چشم هم دماغ است.

 

اولی:« به نظر تو، هویج باعث تقویت بینایی می شود؟»
دومی: «حتما، چون تا به حال هیچ خرگوشی را ندیده ام که عینک زده باشد

 

سه نفر رو می خواستند اعدام کنند.
نفر اول رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...
ناگهان اعدامی فریاد می زنه: زلزله!!! همه سربازان فرار می کنند و خودشون رو روی زمین می اندازند و اعدامی فرار می کنه.
نفر دوم رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...
ناگهان اعدامی فریاد می زنه: طوفان!!! همه سربازان فرار می کنند و تا در محل امنی پناه بگیرن و اعدامی فرار می کنه.
نفر سوم رو می برن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...
ناگهان اعدامی فریاد می زنه: آتش!!!

 

 
 
 
دارم

 
 

لره با 2 تا از دوستاش رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطارحركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد ازهزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دوميرو هم سوار ميكنه، ولي سومي بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته وكوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدرخودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد بااون ميرفتيد. اونم نفس زنان ميگه: منم نميدونم! والله من فقط قرار بودبرم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم

 

يک روز غضنفر خواب ميبينه بزرگترين نون بربري دنيا را خورده صبح که بلند ميشه ميبينه لاحافش نيس

 

يك سال، يك ماه از محرمگذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه‌زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا،ميبينن دسته تركها تو كوچه بن بست گير كرد

 

یه روز یه پسره میره تومغازه و میگه: آقا کارتی دارین که روش نوشته باشه “تو تنها عشق من هستی” ؟فروشنده هم میگه : بله آقاهه : لطفا 16 تا ازش بدین

 

اگر طاووس براي ناز كردنو روباه براي فريب دادن وتمساح براي اشك ريختن وكلاغ براي قارقار كردنداشته باشي ديگر نيازي به زن گرفتن نداري

 

میخوام اتوبوس بسازم .... اتوشو دارم اما بوس ندارم .. یه بوس میدی ؟ لازم دارم

 

ببینم،اگه یه روز از خواب بیدار بشی و ببینی: اون که دوستش داری گذاشته رفته . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اونوقت، صبحانه چی میخوری؟

 

الاياايهاالساقي ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولي تالار و شام وعاقد و عکاس و آرايشگر و فيلم و لباس و تاج و کفش و کيف و ساک و سکه و شمشو پلاک و شمعدان و ساعت و زنجير و سرويس طلا آنهم از آن سرويس خوشگلها... و از اين جور مشکلها

 

يکباب خانه در نياوران به مساحت 450 مترمفيد، سونا استخر جکوزي و پکيج، باديد بسيار عالي... به خدا خوشبختي نمياره، برو سر خونه زندگيت

 

يكي از عكساتو يادگاري بده ميخوام بزارم لب قندون بچه به قند دست نزن

 

خوردن شیرینی خیلی راحته٬ خوندن داستان شیرین هم راحته٬ اما پیدا كردن دوست شیرین خیلی سخته! تو چطوری منو پیدا كردی؟مردن واسه زني كه عاشقشي خيلي آسون تر از زندگي با اونه

 
 

مردها ۳ تا آرزو دارند  ۱. نظرات شما عزیزان:
نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







یک شنبه 19 تير 1390برچسب:اس ام اس جوک, :: 14:55 ::  نويسنده : REZA MIR